انجمن ادبی رقص باران

امیدبفا تخلص سیاوش باران _معصمومه مهدوی تخلص میم طوبی

وقت دلتنگی

اشک فقط برای
لحظه ی آمدن توست
آن هم از سر شوق
که اضافه اش 
سرازیر چشمانم میشود
.
معصومه مهدوی(میم طوبی)

[ دوشنبه, ۴ مرداد ۱۴۰۰، ۰۷:۰۹ ب.ظ ] [ امیدبفا(سیاوش باران)-معصومه مهدوی(میم طوبی) ]

[ ۰ ]

وضو

شب که میشود
وضو میگیرم
تاآمدنت را
سجده کنم 
من،به قبله ی
نگاه تو
نماز می خوانم
.
معصومه مهدوی(میم طوبی)

[ دوشنبه, ۴ مرداد ۱۴۰۰، ۰۷:۰۵ ب.ظ ] [ امیدبفا(سیاوش باران)-معصومه مهدوی(میم طوبی) ]

[ ۰ ]

زیر باران

به وقت دلتنگی
زیر باران
لحظه ی شکفتن بغض
عشقت را جار میزنم
تاشاید
همه ی دوره گردها 
صدای پای آمدنت را
به روی برگهای پاییزی
نقاشی کنند
.
معصومه مهدوی(میم طوبی)

[ دوشنبه, ۴ مرداد ۱۴۰۰، ۰۷:۰۳ ب.ظ ] [ امیدبفا(سیاوش باران)-معصومه مهدوی(میم طوبی) ]

[ ۰ ]

دلتنگی

تورا کجا پیداکنم
توکه روزها خورشید می شوی
وشبها ماه آسمان 

بیچاره من
که دستم به هیچکدام
نمیرسد
.
معصومه مهدوی(میم طوبی)

[ دوشنبه, ۴ مرداد ۱۴۰۰، ۰۵:۲۴ ب.ظ ] [ امیدبفا(سیاوش باران)-معصومه مهدوی(میم طوبی) ]

[ ۰ ]

مجازی

تاولی شد !

عشق های مجازی 

به لهجه ی لب ها .

بسان حباب ی روی آب 

عشق را در عمل باید جست 



امیدبفا(سیاوش باران)


[ يكشنبه, ۱۰ مرداد ۱۳۹۵، ۰۱:۴۶ ب.ظ ] [ امیدبفا(سیاوش باران)-معصومه مهدوی(میم طوبی) ]

[ ۰ ]

تماشای تو

بهاررا با خیال تو به تماشا نشستم

ازپنجره رویای با تو بودن

جهان را برنگ چشمانت

آبی آسمانی دیدم

ودرفصل رویش اندیشه باتو بودن

سبزشدم

و به شکوفه نشستم

آنگاه که نسیم عطرحضورتو

فضای کلبه ام راگلباران کرد

نهال قامتت را 

در دفترشعرم کاشته ام 

تا ریشه بدواند و قد کشد

 تا اوج احساسم

ومن هم درسایه ی محبت تو 

به انتظار بنشینم

تا بهاری بعد ...


امیدبفا(سیاوش باران)




[ يكشنبه, ۱۰ مرداد ۱۳۹۵، ۰۱:۴۵ ب.ظ ] [ امیدبفا(سیاوش باران)-معصومه مهدوی(میم طوبی) ]

[ ۱ ]

آبرو بردیم

ما...

 که بردیم آبرو از عشق، 

پس دیگر چرا…

عشق را 

با واژه هامان بی شرافت می کنیم؟


امیدبفا(سیاوش باران)


[ پنجشنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۵، ۰۸:۳۲ ب.ظ ] [ امیدبفا(سیاوش باران)-معصومه مهدوی(میم طوبی) ]

[ ۰ ]

درد انتظار

از حد گذشت درد و انتظار من امشب

دل رفته ز کف نیست اختیار من امشب


گریان شمع پر چو کند روی کاسه را

اشک ازدو دیده ریخت به رخسار من امشب


هستی فنا دل تک و تنها زیست امروز

تاراج بگشت گوهر و انبار من امشب


دل بی بس و لاچار و سر افگنده فتاده

غمها بشده مالک و سر کار من امشب


بلبل ز قفس رنجه شد و رو به هوا کرد

برگها چو خزان ریخت ز گلزار من امشب


از مهر او جنازه ی بر پا بشد امروز

افراشته است علم در مزار من امشب


از هیچ کسی عرض و نیازی نمی شنود

هست ماتمی بر پا به دربار من امشب


جز از جفای یار زبان را سخن کجاست 

الظام و کذب و آه شد شعار من امشب


در انتظار حرف خوش گوش خسته است 

جز غم چیزی می نگفت اخبار من امشب


احوال دل این امید بفا چه کسی داند

اشک ریخت قلم در دل اشعار من امشب



امیدبفا(سیاوش باران)




[ پنجشنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۵، ۰۸:۰۰ ب.ظ ] [ امیدبفا(سیاوش باران)-معصومه مهدوی(میم طوبی) ]

[ ۰ ]

عشق

مثل دریایی که مردابی ست وقتی راکد است 

عشق اگر راکد شود، لای و لجن فرمان‌رواست


امیدبفا(سیاوش باران )


[ پنجشنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۵، ۰۷:۵۷ ب.ظ ] [ امیدبفا(سیاوش باران)-معصومه مهدوی(میم طوبی) ]

[ ۰ ]

مست خیال

من گاه گاهی خوب عارفانه می شوم

 در هوای تو ای یار شاعرانه می شوم 


مجنون تو ام تو بی خبر از حالم مباش 

گاه مست خیال تو گاه دیوانه می شوم



امیدبفا(سیاوش باران)


[ پنجشنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۵، ۰۲:۴۵ ق.ظ ] [ امیدبفا(سیاوش باران)-معصومه مهدوی(میم طوبی) ]

[ ۰ ]